قلب سوخته
یخ آرام آرام ذوب میشود اما باز زیبا و سرد است.پس درود بر قلبی که میسوزد وباز عاشق است


johny depp


یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,

|
 

لحظه ي عاشقانه ي من

تا تو هستی ، زندگی آرام است ، قلبم در انتظار لحظه باریدن باران است
که با تو در زیر بارانی که همیشه باریدنش برایم آرزوست قدم بزنم
تا باران بشوید ترس را از وجود من ، 
تا باران عاشقانه تر کن این لحظه ی عاشقانه ی من


یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,

|
 

شاعروفرشته

شاعر و فرشته
شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند ...
فرشته پری به شاعر داد و شاعر ، شعری به فرشته ...
شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت ...
فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت ...
خدا گفت : دیگر تمام شد ... دیگر زندگی برای هر دوتان دشوار می شود ...
زیرا شاعری که بوی آسمان را بشنود ، زمین برایش کوچک است ... و
فرشته ای که مزه عشق را بچشد ، آسمان برایش کوچک . 


یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,

|
 

عاشقتم عزیزم

 

برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم

تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود...

عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت

این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ،

نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم

تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی...

همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ،  

به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام...

به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ،

به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام

و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم....

به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ،

به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است

بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است

در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام

خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار

تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ،

تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم

نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ،

بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم....

نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان ،

 تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم ،

نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی...

قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ،

زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است !


شنبه 2 دی 1391برچسب:,

|
 

JB

http://www.google.co.uk/imgres?q=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF+%D8%B9%DA%A9%D8%B3+%D9%87%D8%A7%DB%8C+%D8%A7%D9%86%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D9%87&start=154&hl=en&sa=X&gbv=2&tbm=isch&tbnid=2gCVSOlbMC-XPM:&imgrefurl=http://www.bartarinha021.rozblog.com/post/87&docid=O8X1_ziYvK5LDM&imgurl=http://bartarinha021.rozup.ir/Pictures/en-16.jpg&w=400&h=400&ei=tfrRUKW-JYHJ0QWQsYHYBA&zoom=1&iact=hc&vpx=1084&vpy=138&dur=581&hovh=225&hovw=225&tx=169&ty=147&sig=103376819551806059697&page=9&tbnh=155&tbnw=143&ndsp=18&ved=1t:429,r:5,s:154,i:262&biw=1352&bih=568


چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

|
 

حقیقت وجودمن قلب سوخته

از این شاخه به آن شاخه پریدی ، از این قلب رفتی و به قلبی دیگر نشستی ،

عین خیالت نیست که دلم را شکستی، انگار نه انگار که روزی با هم عهدی را بستیم

مگر یادت نیست به هم قولی را دیدیم، قراری گذاشتیم ،

حرف از زندگی بود ، از عشق که بگذریم حرف از وفاداری بود

تو خودت این را خواستی که خاطره هایمان بسوزد ،

عشق همینجا در قلبمان بمیرد، خیلی سخت است چشمهایم دستت را  

در دستان غریبه ای دیگر ببیند

خیلی سخت است ببینم قلبم چه معصومانه میسوزد ،

هنوز هم اشک در چشمهایم ، مثل یک آب چشمه میجوشد

با اینکه هنوز در قلبم هستی ، باید باور کنم که دیگر نیستی ،

باید بپذیرم از حالا بدون توام ، از حالا به جای در کنار تو بودن ،

در کنار خاطره های توام ، گرچه سوزاندی همه خاطره ها را در دلت ،

میدانم که روزی تلخ میشود زندگی به کامت

هر کاری دلت خواست با دلم کردی ، هر راهی را که خواستی رفتی ،

اما من اینجا تک و تنها مانده ام و برایت مهم نیست که بیمار مانده ام

تنها خدا میداند راز تنهایی ام را بعد از رفتنت ، تو نمیدانی چه سخت بود  

لحظه جدایی ات

غرورم نیز تسلیم عشقی شد که از تو در قلبم نشسته

هیچ چیز سر جای خودش نیست ، من نفس میکشم در حالی که هوایی نیست،

قدم میزنم در حالی که در فکر توهستم ، میخوابم و خواب تو را میبینم ،

میبینم و تو را حتی از دور دستها نیز نمیبینم ،

مینشینم و تو را در کنار خودم نمیبینم ، میخندم و خنده هایم از ته دل نیست ،

اشک میریزم و کسی دلسوز من نیست، میتابم و کسی در دلم نیست که ببیند  

همه دلم را تاریکی فرا گرفته...

من در این شاخه شکسته ماندم و تو به آن شاخه پریدی...

چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

|
 

نهایت عشق

نگاه تو ، ساعتهاست که خیره شده ام به چشمان تو ...

حرفی ندارم جز اینکه با نگاهم ابراز کنم عشقم را به تو...

تویی که برایم به معنای بهترینی ، تویی که از همه کس برایم عزیزترینی...

قلب پاک تو را ، این دستان مهربان تو را که دارم ،  

از همه چیز و همه کس بی نیازم...

همه آمدند و رفتند، تو آمدی و برای همیشه در دلم نشستی ،

عهد عشق را با رمز وفاداری در قلبم بستی !

میدانم که قدرم را میدانی ، هیچگاه پا بر روی دلم نمیگذاری

وقتی در کنارت هستم ، سکوتت نیز برایم زیباست ،

بودنت در زندگی ام بهترین هدیه از سوی خداست

نگاه تو ، دل زده ام به دریای چشمانت ،

بیشتر نگاهت میکنم تا پی ببرم به راز آن قلب مهربانت

در میان میگیرم تو را ، یا تو را میخواهم از خدا ، یا تو را...

در میان اینهمه خاطره هایم، با تو زیباترین روزها را داشته ام،

در میان این روزها، در کنار تو بهترین لحظه ها را داشته ام...

او که از عشق چیزی نمیداند ، چه میداند من چه میگویم ،

تو که عشق من هستی میفهمی که من از چه احساسی میگویم ،

من که عاشقت هستم میدانم که تو بهترین عشق روی زمینی

خیالت راحت ، تا ابد خودم و خودت ، هر چه سهم من باشد نیز برای خودت...

سهم من از بودنت ، عشقیست که مرا با خودش  

به جایی برده که خط پایان عاشقیست

جایی که به نهایت عشق رسیده ام ،  

جایی که با تمام وجود احساس میکنم به تو رسیده ام...

چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

|
 

ANJELINA JOLY


چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

|
 

چقدرقلبت زیباست...

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی

با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی

همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل

ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ، 

ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست

ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت

میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت، 

به وسعت دنیای بی همتایت

هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم  

در دریای خاطره های به یادماندنی

همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم

همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم

حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت،  

که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند

چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را

گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است  

که مرا به آتش کشیده است

همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،

چقدر قلبت زیباست...

چه بی انتهاست قصر عشق تو و من ،چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ،در کنار تو

تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر

میخوانمت تا دلم آرام بماند


چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

|
 

دلم دیوانه ی توست

در خلوت دلم ، در همنشینی با غمها ببین که چگونه میریزد اشک از این چشمها

این چشمهای خیس ، همان چشمهاییست که تو خیره به آن بودی در لحظه دیدار

میفهمی معنای دلتنگ شدن را ، میفهمی معنی انتظار را؟

نه ! دلتنگی آن نیست که مرا اینگونه محکوم به سکوت کرده است

انتظار آن نیست که اینگونه مرا محکوم به بیقراری کرده است

خیالی نیست ، من همچنان با خیال تو سر میکنم پس بیخیال...

بگذار در حال خودم باشم ، بگذار همچنان من دیوانه دیوانه ات باشم

مزاحم خلوتم نشو ، اگر مرا میخواهی سد راه اشکهایم نشو....

بگذار آرام شوم ، بگذار هر چه غم در دلم انباشته ، خالی شود....

این همان راهیست که هم تو خواستی در آن باشی  

و هم من خواستم تا آخرش با تو بمانم

پس چرا به بیراهه میروی، چرا مرا جا گذاشتی و برای خودت میروی؟

مرحبا ، تو دیگر کیستی ، دست هر چه بی وفاست را از پشت بستی....

خودم میدانم بد دردیست عاشقی و همچنان بیمارم ، تا کجا میخواهی بمانی ؟  

تا هر جا باشی من نیز میمانم...

عشق من هر از گاهی به یادم باشی بد نیست ،  

هر از گاهی هوای مرا داشته باشی جرم نیست

چه کنم ، دلم دیوانه ی توست ، هوایش را داشته باش که  

دلم تمام دلخوشی اش به توست...


چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,

|
 

BRAD PIT


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

وفاي بي وفاييت

مروز اگر نیایی دیر میشود، سایه من از ردپای آشنای تو بر روی دلم دور میشود

وهمچنان دورتر میشود تا به آغاز فراموشی یکدیگربرسیم

و این یک آه حسرت است و این آخرین فرصت است

و اینجاست که حتی اگر در آینه بنگریم ، تصویر رخ خودمان را هم نخواهیم دید

و ما جزو آرزوهای محال میشویم و حسرت امیدهای ما را خاکستر میکند

منی که شب نشینم چگونه با خورشید باشم ؟

من حتی با ستاره ها نیز همنشین نبوده ام!

حالا تو در انتظار طلوع رویاهای خودت نشسته ای و من در انتظار اینم که

رویاهای دیروز، با دلم همراه شوند!

وقتی خیسی سرزمین چشمانم همیشگیست آمدن باران دگر آن شور را ندارد

این مرام بی مرامی ات، این وفای بی وفایی ات ، این محبت نامهربانی هایت

در حق دلم مرا مثل آتش رو به خاموشی کرده است

خیلی وقت است در دریای بی انتهای غمهایت غرق شده ام

اما تو ای شناگر ماهر مرا در حال غرق شدن هم ندیدی

چه برسد به شنیدن فریادم در زیر آب


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

اه حسرت

دلت را سپردی به من و وعده همیشگی دادی،

گفتی که با من همیشه چشمه زلال عشق در قلبت میجوشد

گفتی همیشه آرامی همیشه به امید بودنم زنده میمانی

مدتی است که روزها، سرد گذشته

از سردی هوا، آب چشمه ی عشقت یخ بسته

رگهای قلبم بی آب است به یک کویر خشک رسیدن هم بهتر از باریدن باران است

فصل عشق تو، رو به خزان است

با تو بودن مثل رفتن به سوی یک کلبه ی بی نام و نشان است

بی خیال، از عشق نگو برایم بهانه ات را بیاور که منتظر شنیدن آنم

تو هنوز کتاب عشق را نخوانده ای و آمده ای به سراغ صفحه آخرش

هنوز باران عشق را ندیده ای و زیر آسمان آفتابی 

نشسته ای به انتظار باریدنش؛

اول بیا و بعد بگو میخواهی بروی تو هنوز نیامده داری میروی؛

اگر این است امروز تو ،وای به حال فردایت  

دیگر حوصله ندارم سر کنم با غمهایت؛

بارها رفتی و خودم آمدم به سراغت، اینبار دگر حتی نمینشینم چشم به راهت؛

باور اینکه تو از خوبها نیستی برایت بسی دشوار است  

اما این دست خودت نیست تو همینی؛

دیدنت حالم را خراب میکند ،زین پس به جای تو با تنهایی قرار میگذارم،

اینگونه قلبم با تنهایی روزهایش را فردا میکند؛

دلت به حالم نسوزد،اینک این حال من است که سوخته، چشمهای خیسم،

به انتهای جاده ای که تو را در آن ندارد چشم دوخته و میشمارد

ثانیه هایی که از رویاهایم فراری اند؛

به جای نفس آه میکشم و به جای غم حسرت میخورم ؛ 

خاطره هایم را جا میگذارم و دیگر جای قدمهایت پا نمیگذارم


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

PITBULL


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

ابي وتاتر!!!


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

دلم گرفته در اين تنهايي

ای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر

وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر

خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام

در حسرت لحظه ای آرامشم ،

همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام

همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ،

گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر....

عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست

قلبم رنگ تنهایی به خودش گرفته ،

دیگر کسی به سراغ من نمی آید،

تمام فضای قلبم را تنهایی پر کرده ،

دیگر در قلبم جای کسی نیست

هر چه اشک میریزم خالی نمیشوم ،

هر چه خودم را به این در و آن در میزنم آرام نمیشوم ،

کسی نیست تا شادم کند ، کسی نیست تا مرا از این زندان غم رها کند

دلم گرفته ....

خیلی دلم گرفته....

انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد...

انگار این بغض لعنتی نمیخواهد بشکند...

وای از دست چشمهایم ، وای از دست اشکهایم...

آرزو به دل مانده ام ، کسی در پی من نیست و خیلی وقت است تنها مانده ام

نمیگویم از تنهایی خویش تا کسی دلش به حالم بسوزد ،

نمیگویم از غمهای خویش تا کسی دلش به درد آید

من که میدانم کسی نمینشیند به پای درد دلهایم ،

اینک دارم با خودم درد دل میکنم...

دلم گرفته ، رنگ و رویی ندارد برایم این لحظه ها ،

حس خوبی ندارم به این ثانیه ها

میدانم کسی نمیخواند غمهایم را ، میدانم کسی نمیشنود حرفهایم را ،

حتی اگر فریاد هم بزنم کسی نگاه نمیکند دیوانه ای مثل من را....

میدانم کسی در فکر من نیست ، تنها هستم و کسی یار و همدمم نیست ،

میمانم با همین تنهایی و تنها میمیرم، تا ابد همین دستهای غم را میگیرم 


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

شعربي پايان من

رفت تنهایی، آمد جای آن یک عشق آسمانی

شکست شیشه غمها،شد روزگارم مثل آن روزها،روزهایی که با تو بودم و تو در کنارم،

مگر اینکه این روزها تنها از درد دلتنگی بنالم!

ناله های من نیز همراه با نفسهای دلتنگیست

این حال و هوایی که در من میبینی همیشگیست،

همین یک ذره غباری هم که بر روی دلم نشسته از خستگی لحظه های دوریست.

نه در رویاهایم تو را سوار بر اسب سفید میبینم نه مثل پرنده در آسمانها ،

من تو را بی رویا ،همینجادر کنار خودم میبینم،

که نشسته ای بر روی پاهایم، خیلی خوب فهمیده ای که چقدر دوستت دارم

من تو را دارم ،فقط تو را

تا به حال دیده بودی دیوانه ای همچو من را؟

چند لحظه به وسعت تمام لحظه ها، نگاهت میکنم و همین میشود که من تو را حس میکنم

یک احساس بی پایان که تو را در بر گرفته و درونم را از عطر حضور 

عاشقانه ات پر کرده

تویی قبله راز و نیازهایم ، دستانت را به من سپرده ای و گرم شده دستهایم...

تو اینجا هستی و من همانجا ، احساس میکنی تپشهای قلب من را؟

یک عمر ، یک دنیا احساس را بر روی دوشم میکشانم تا برسم به جایی که هنوز هم خستگی در تنم نباشد ،

آنقدر عاشق باشم که هنوز همه وجودم گرم باشد ، تو در قلبم باشی و 

من دیوانه ات باشم.

تا همینجا همین خط،بگذار آخر خطمان را نشانت دهم

آخر خط ما یک نقطه چین است...

میخواهم همه بدانند که عشقمان ابدی است...


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

HAMID ASKARI


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

اخبارتاترايران

قادر آشنا، حجت الاسلام و المسلمین رحیم جعفری و ابراهیم گله دارزاده جمعه 24 آذرماه از نمایش «مکبث» به کارگردانی قطب الدین صادقی دیدن کردند.
به گزارش روابط عمومی وامور بین الملل مجموعه تماشاخانه ایرانشهر؛ قادر آشنا مدیر کل مرکز هنرهای نمایشی، حجت الاسلام و المسلمین رحیم جعفری مدیر دفتر تعزیه مرکز هنرهای نمایشی و ابراهیم گله دارزاده مدیر عامل انجمن هنرهای نمایشی عصر جمعه 24 آذرماه با حضور در مجموعه تماشاخانه ایرانشهر، به تماشای نمایش «مکبث» به کارگردانی قطب الدین صادقی نشستند.
گفتنی است، نمایش 90 دقیقه ای «مکبث» که اجراهای خود را سه شنبه 23 آبان ماه با بازی هنرمندانی همچون؛ میکائیل شهرستانی، کوروش سلیمانی، امیر بختیاری، کرامت رودساز، ناصر عاشوری، عباد نظری، صنم صالحی و ... در سالن استاد سمندریان مجموعه تماشاخانه ایرانشهر آغاز کرده است، سه شنبه 28 آذرماه به اجراهای خود در این مجموعه پایان می دهد. www.tamashakhaneh.ir


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

هميشه باش عشق من

میشه باش که بی تو عذاب میکشم ، نمیتوانم سختی های دنیا را  

بی تو روی دوش بکشم!

همیشه باش که بدجور نیاز دارم به تو ،

باز هم محبتی به قلبم کن که زندگی ام را مدیونم به تو

تو آمدی و عشق را دوباره پیدا کردم ،

آن عشق بی معنا برایم بامعنا شد و همین شد که قلبم دوباره جان گرفت...

بمان و یاری کن مرا ، تا پایان این راه همراهی کن مرا،

نگذار تنها بمانم ، نگذار در این راه بی همسفر باقی بمانم

بیا و در حق دلم عاشقی کن ، بیا و برای یک بار هم که شده

عشق را آنطور که هست برایم معنی کن

بس که دلم دست این و آن افتاد کهنه شد ،

عمری از احساسم گذشت و پیر شد ،

دیگر نه طاقت دوباره شکستن را دارم ، نه حس دوباره ساختن را....

درک کن ، میترسم ، بس که دلم زیر پاهای بی محبت دیگران افتاد و له شد ،

زندگی برایم یک داستان بدون عشق شد ....

تو آمدی و باز هم فکرم درگیر شد ،

دلم به لرزه افتاد و لحظات با تو بودن نفسگیر شد

به خدا دیگر طاقت ندارم ، بس که شکسته ام دیگر جایی برای غمهای تازه ندارم ،

بس که خسته ام ،نفسی برای فرار از خستگی ندارم

دل بسته ام به تو و نگاهی کن به من ،شک نکن به احساسات قلب من ....

دستانم بگیر و آرامم کن ، با قلب شکسته ام مدارا کن ،

اینک که با توام ، اینک که دلم را به دریای دلت زدم و محو امواج توام ،  

مرا با دستهای خودت غرق نکن....

همیشه باش که بی تو عذاب میکشم ، امروز از ته دل  با من باش،

که بی تو همان تنها و دلشکسته دیروز میشوم


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

تمام هستي من

مگر یادت میگذارد که آرام باشم؟

مگر خاطره هایت میگذارند که بی تو زندگی کنم؟

محال است بی تو بودن ، خیال است با تو پر کشیدن...

مگر یادت میگذارد که فراموشت کنم

کاش اینجا همان آغاز بود ، کاش هیچ آغازی پایان نداشت

گرمای تنت بر روی تنم نشسته،

جای بوسه هایت بر روی گونه ام مانده

از وقتی رفتی صدها بار توبه کردم ،

اما باز هم هوس آغوش گرمت را کردم

من عاشق، محکوم به تنهایی ام !

مگر عشقت میگذارد که بی خیالت شوم؟

مگر تو میگذاری....

شب شد و اشکهایم بیشتر ، دلم هوای تو را کرده ،

باز هم میگویم با همین چشمهای تر:

برگرد که دلم گرفته ،

کجایی که یک عالمه دلتنگی در قلبم نهفته !

مگر میشود بی نفس زندگی کرد،

ای که تو هستی نفس در سینه ام!

مگر میشود بی عشق زندگی کرد،

ای که تو هستی تمام زندگی ام!

مگر میشود بی یار زندگی کرد؟

ای که تو هستی تمام هستی ام!

مگر میشود بی تو زندگی کرد ؟

نه من حتی نمیتوانم فعل نتوانستن را

در هوای بی تو بودن صرف کنم!

مجرمی نیستم که اسیر تنهایی شوم ،

فراری میشوم ، باز هم در به در این دنیا و یک دیوانه ی زنجیری میشوم ،

تا در این حال و هوای جنونم تو را پیدا کنم....

مگر بی تو بودن میگذارد که خوشحال باشم؟

آب خوشی نیست که بی تو از گلویم پایین رود،

هر چه شود محال است عشق تو از قلبم بیرون رود!


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

لمس عشق

از تو به آسمانها رسیدم ، شدم خورشید و بر روی دنیا تابیدم

از تو به دریاها رسیدم ، مثل یک موج خروشان در آغوش ساحل قلبت خوابیدم

از تو به عشق رسیدم ، عاشق شدم و راز عشق را فهمیدم

از تو به همه چیز رسیدم ، شدم همدلی برایت و همه درد دل هایت را شنیدم

از تو به فرداها رسیدم ، خوشبختی را در کنار تو بر روی صفحه دفتر عشق کشیدم

از تو به رویاها رسیدم ، در خیالم به حقیقت رسیدم ،  

تو را لمس کردم و طعم عشق را با تو چشیدم

روزها میگذرد ، لحظه به لحظه با تو شیرین است ،

زندگی ام با تو همین است که من رسیده ام به جایی که

دلم نمیخواد هیچگاه ترک کنم این دنیای عاشقانه را!

رها کردی مرا از تنهایی آنگاه که نسیم عشقت گرد و غبارها را از دلم برد،

آنگاه که امواج پر از عشقت غمها را از دلم شست ،

شدم عاشق و نشستم در دلت ، هنوز به یاد دارم معجزه آن چشمهایت !

رسیده ام به جایی بهتر از تمام دنیا ، به جایی که پر از آرامش است ،

آری قلبت برایم یک کلبه عاشقانه است ،

 که همیشه بمانم در آن ، تا از آن به تو برسم ، تا از تو دوباره به قلبت برسم!

از تو به جایی رسیدم که دلم همیشه میخواست ،

این تصویر را همیشه دلم، در ذهنم میساخت

که یکی باشد مثل تو ، مرا در این حال و هوای عاشقانه ببرد ،

 تا از این رو به آن رو شوم ، این رو خیره به چشمهایت ، آن رو یک عمر گرفتارت !

از تو به تو رسیدم ، شدم قلبی و برایت تپیدم ،

تا از تپشهای من ، مال تو باشم ،

همیشه و همه جا جزئی از وجود تو باشم...


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

SELENA GOMEZ


یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

|
 

خیلی وقت است که دلم برای کسی تنگ است .
خیلی وقت است این دل بهانه میگیرد .
دلم تنگ است و از این دلتنگی چشمهایم بارانیست .
چشمهایم بارانیست و دلم هوای او را کرده است.
یک عالمه درد دل در این دل خسته نهفته است.
دلم تنگ است برای لحظه ای دیدار ، برای لحظه ای نگاه به چشمانش .
دلم برای کسی تنگ است که او در کنارم نیست .
دلم بدجور هوایش را کرده است .
در این حال و هوا ، در این لحظه های پر از تنهایی آرزو داشتم او در کنارم بود.
حالا که در کنارم نیست احساس تنهایی میکنم و این دل در حسرت یک لحظه دیدار با اوست .
این دل بی طاقت برای کسی تنگ است.
کسی که آتش دلتنگی را در دلم نشانده است ، اما در کنارم نیست تا این آتش را خاموش کند.
و همچنان این آتش، قلبم را می سوزاند .
خیلی وقت است دلتنگ کسی هستم.
خیلی وقت است دلم هوای کسی را کرده است.
به چه کسی بگویم درد این دل را ، من که به جز او همدلی را ندارم.
به چه کسی بگویم راز این دل را ، من که به جز او همرازی را ندارم.
در کنار چه کسی قدم بزنم ، نگاه به چشمان چه کسی کنم ، دستان چه کسی را بگیرم مگر به جز او چه کسی را دارم.
در این دنیای بزرگ تنها اوست که مرا دلتنگ خودش کرده است.
کاش در کنارم بود ، کاش تنها لحظه ای او را میدیدم تا درد این دل پر از نیاز را به او میگفتم ، درد دلتنگی هایم را برایش میگفتم.
دلم برای کسی تنگ است ، ولی او کجاست که بداند در این گوشه از این دنیا دلی است که در حسرت دیدار با او همچنان چشم به راه نشسته است.


جمعه 24 آذر 1391برچسب:,

|
 

زير بارون راه نرفتي
          تابفهمي من چي ميگم
                    تو نديدي اون نگاه رو
                              تا بفهمي از كي ميگم.


چشماي اون زير بارون
          سر پناه امن من بود
                    سايه بون دنج پلكاش
                              جاي خوب گم شدن بود


تنها شب مونده و بارون
          همه ي سهم من اين بود
                    تو پرنده بودي من سرو
                              ريشه هام توي زمين بود


اگه اون رو ديده بودي
          با من اين شعر رو مي خوندي
                    رو به شب دادمي كشيدي
                              نازنين ! چرا نموندي ؟


حالا زير چتر بارون
          بي تو خيس خيس خيسم
                    زير رگبار گلايه
                              دارم از تو مي نويسم


تنها شب مونده و بارون
          همه ي سهم من اين بود
                    تو پرنده بودي من سرو
                              ريشه هام توي زمين بود


پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,

|
 

تلخی عشق....

قلبم را شکستی اما صدای فریادم را نشنیدی! 

چه بی صدا شکست قلبی که عاشق تو بود....

چه بی ریا گذشت لحظه هایی که به عشق تو بود...

قلب شکسته ای را که زیر پاهایت بود را ندیدی,

صدای شکستن قلبم چه بی صدا بود!

صدای ناله ی دلم چه بینوا بود,

درد و دل های نا گفته در دلم چه بینوا بود...

قلبم را به بازی گرفتی اما نمیدانستی که بازی سر شکستن دارد!

چه با هیاهو به قلبم امدی و چه آرام از قلبم رفتی

هنگام آمدنت عاشقانه با من درد و دل میکردی و هنگام رفتنت تنها با یک سکوت به صدای گریه هایم گوش میکردی!

تصویر رفتنت بر روی قلب شکسته ام نقش بسته و

آواز رفتنت در فضای غمگین صحنه ی عشق پیچیده....

آنگاه که صحنه ی عشق خالی از تصویر توست,دل من در پی فرار از تنهایی ست!

باور میکنم که اسیرم اما این بار اسیر تنهایی!

اما باور نمیکنم که رفته ای و بار سفر را بسته ای و شعر جدایی را برام نوشته ای و لای کتاب قصه عشقمان گذاشته ای!

چه قصه تلخی بود,قبلا آن را خوانده بودم اما باور نکرده بودم

نمیدانستم سرنوشت ما مانند یک قصه ی تلخ است....

قلبم را شکستی اما رنگ التماس چشمانم را ندیدی,آن شعر عاشقانه ای که به عشق تو سروده بودم را نخواندی!

صحنه ی عشق را خالی کردی و تصویر رفتنت را همراه با یک قلب شکسته جا گذاشتی!

پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,

|
 


                   اگر نفسی در سینه است ، تو خودت میدانی برای تو نفس میکشم

برای تویی که تمام وجودم هستی ،

                              تویی که به خاطرت گذشتم از همه چیز ، بی تو جای من در اینجا نیست

   تمام قلبم خلاصه میشود در عشق تو ،

                                                                  تمام نگاهم فدا میشود در عمق چشمان تو ،

                            بی وفا نشده ام که روزی دل بکنم از دنیای عاشقانه تو

                                                        دنیایی که درونش آرامم ، تا تو باشی من نیز تنها با تو میمانم ،

تا با هم برسیم به آرزوهایمان، تا نشود حسرت رویاهایمان

                                                       اگر نفسی در سینه است ،

    تو هستی که بودنت برایم زندگی دوباره است

                                                  در این لحظه و همه لحظه ها ، در اینجا و همه جا تو هستی در خاطرم ،

      تا چشم بر روی هم گذاشتم فهمیدم که بدجور عاشقم!

         چون در همان لحظه که چشمانم را بسته بودم باز هم تو را دیدم که میدرخشی برایم...

                                  میشود از نگاهت احساس کرد که تو چقدر با وفایی ، قدر دلم را میدانی ،  

                                                                                                  هیچگاه تنهایم نمیگذاری،

از این احساس بود که احساست کردم ، تو را دیدم و درکت کردم ،

              تا اینکه دلم عاشقت شد ، دلم به لرزه افتاد و دنیا ، شاهد این عشق بی پایان شد....

                                     من همه احساستم برای تو است ، ای با احساس من ،

همه وجودم مال تو است ، برای تو که تمام وجودم هستی ....

                                                                    بیا تا همچنان برویم ، این راه مال من و تو است ،

بیا تا با هم بدویم تا برسیم به جایی که تنها من و تو باشیم ،

                                                                      جایی که سکوت باشد و تنها صدای نفسهایمان ...

       لحظه ای حس کن این رویای عاشقانه مان...


پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,

|
 

گرفته دلم

 گرفته دلم ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی

گرفته دلم ، کجایی که به درد دلهایم گوش کنی ، کجایی که مرا با بوسه هایت گرم کنی...

نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام ، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام

 در لا به لای برگهای زندگی ، نیست برگی که از تو ننوشته باشم ، 

   نیست روزی که از تو نگفته باشم

 امروز آمد و از تو گفتم ،نبودی و اشک از چشمانم ریخت و در همان گوشه نشستم ،

  دلم خالی نشد و گرفته دلم ، کجایی که دلم به سراغت بیاید گلم؟

نیستی و حتی سراغی از دلم نمیگیری ، یک روز نباشم که تو مثل من نمیمیری....

 نمیبینی چشمهایم را ، نمیمانی تا دلم را ، به نقطه خوشبختی برسانی ،

مرا به جایی آرام بکشانی تا خیالم راحت باشد از اینکه همیشه تو را خواهم داشت

نمیخواهی دلم را ، نمیدانی راز درونم را ، نمیگذاری تا مثل گذشته دلم تنها به تو خوش باشد ،


پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,

|
 

SHAKIRA PHOTOES


یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:,

|
 


سلام. با این وبلاگ میخواستم بگم که آهاااااای انسان هرچه سوختی بازم عاشق باش.
niama2r370@gmail.com
نازترین عکسهای ایرانی

 

 

عاشقh

 

دی 1391
آذر 1391

 

johny depp
لحظه ي عاشقانه ي من
شاعروفرشته
عاشقتم عزیزم
JB
حقیقت وجودمن قلب سوخته
نهایت عشق
ANJELINA JOLY
چقدرقلبت زیباست...
دلم دیوانه ی توست
BRAD PIT
وفاي بي وفاييت
اه حسرت
PITBULL
ابي وتاتر!!!
دلم گرفته در اين تنهايي
شعربي پايان من
HAMID ASKARI
اخبارتاترايران
هميشه باش عشق من
تمام هستي من
لمس عشق
SELENA GOMEZ
گرفته دلم
SHAKIRA PHOTOES

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قلب سوخته و آدرس ice-heart-mhl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

 

حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 29
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


RoozGozar.com-->

دریافت كد ساعت ZibaSazi By RoozGozar.com-->

ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


style="BORDER-RIGHT: 3px solid; BORDER-TOP: 3px solid; BORDER-LEFT: 3px solid; BORDER-BOTTOM: 3px solid" height=46 width=147 classid=clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6>

كد موسيقي براي وبلاگ

كد موسيقي براي وبلاگ

كد موسيقي براي وبلاگ

كد ماوس


دریافت كد ساعت

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->

mouse code

كد ماوس